دلالت پذيری پرفورمنس آرت

نگاهي به مفهوم نقد در حوزه”پرفورمنس آرت”

 

 

 

محمودرضا رحيمي:

پرفورمنس‌ آرت‌ ذات‌ هر اجرايي‌ است‌ كه‌ بر انسان‌ متكي‌ باشد.

پرفورمنس‌ آرت‌ با يك‌ تابلوي‌ نقاشي‌ به‌ وجود نمي‌آيد. تابلوي‌ نقاشي‌ نهايت‌ حدودي‌ را كه‌ درمي‌نوردد هنرهاي‌ مفهومي‌ است.

 اما اگر انساني‌ با هر صورت‌ فيزيكي‌ در فراسوي‌ اين‌ تابلو باشد، اساس ‌عمل‌، دلالت رويدادي‌ است‌ كه‌ بين‌ انسان‌ با تابلوي‌ نقاشي‌ در هر لحظه‌ رخ‌ مي‌دهد.

انسان‌ همواره‌ زندگي‌ مي‌كند. پرفورمنس‌ آرت‌ نيز همواره‌ به‌ تصوير كردن‌ زندگي‌ انسان ‌مي‌پردازد.

 هر ترکيبي‌ مي‌تواند به‌ مدد نگاه‌‌، برخورد و ثبت انسان‌ با‌ پيرامون‌ و خودش‌ يك‌ پرفورمنس‌ آرت‌ باشد.

 چرا كه‌ انسان‌ همواره‌ در مسير هر برون‌ فكني‌ تغييرات‌ شديد فيزيكي‌ دارد كه‌ در حالت ‌بازي‌ شايد آنها را به‌ فراموشي‌ بسپرد.

يك‌ عطسه‌ ساده‌ تمام‌ بدن‌ را در مسير خود شكل‌ مي‌دهد. بدن‌ شكل‌ عطسه‌ مي‌شود و اين‌ يعني‌ پرفورمنس‌ آرت در هنر بدن‌. اولين‌ تخته‌ سياه‌ بشري‌، بدن‌ اوست‌.

پرفورمنس‌ آرت‌ نيز علم ‌اجرايي‌ بدن‌ است‌ به‌ مدد فرو رفتن در ذهن وعبور کردن از گوهر مفهومی ساير هنرها و اشياء.‌ ره‌آورد اين‌ سازش‌، گونه‌گوني‌ فعاليت‌ها و اعمال‌ و رفتار انسان‌ است‌ كه‌ قسمتي‌ از كائنات‌ را شكل‌ مي‌دهد.

 اين ‌شكل‌گيري‌ به‌ هر صورت‌ كه‌ از هر ذهني‌ بگذرد و آن‌ ذهن‌ در يك‌ رفتار هنري‌، موفق‌ به‌ تصوير كردن ‌و به شي در آوردن آن‌ شود، وتصاوير بدني نيز صورت اشيا به خود بگيرد پرفورمنس‌ آرت‌ را به‌ وجود مي‌‌آورد.

بنابراين‌ پرفورمنس‌آرت‌ كه‌ درگير باشكل‌گيري‌ بدن‌ انسان‌ و ترکيب آن با ساير هنرها در برابر هر رويدادي‌ است‌ روش‌ خاص‌ خود را مبتني بر بازگشت طلب‌ مي‌كند.

اين‌روش‌ از آنجا كه‌ در هر نفر كاملاً وجهه‌ شخصي‌ به‌ خود مي‌گيرد و بازگشت او به جهان پيرامون اوست ، در ترسيم‌ جهان‌هاي‌ خود شخصي‌ عمل‌ مي‌كند.

 در واقع‌ پرفورمنس‌ آرت‌ شخصي‌ترين‌ روش‌ در هنر است‌.

 در اين‌ جا نيز اين‌ جهان‌هاي‌ شخصي‌ در ذهن‌ تماشاگران و يا در فريم‌هايی ثبت‌ مي‌شود كه‌ خود نيز در فرا يافت‌ها و رويكردهاي‌ جرياناتي ‌مشابه‌، خود انگيختگي‌هايي‌ خاص‌ خود را داشته‌اند.

 از اين‌ رو در تئاتر كه‌ هنري‌ است‌ تركيبي هركسي‌ با اعتماد و اعتقاد به‌ شخصي‌ ديگر، به‌ ديدار‌ نحوه ثبت بازيگرمي‌پردازد.

 از اين‌ حيث‌ است‌ كه‌ «اين هنر به‌ چگونگي‌ بستگي‌ دارد، نه‌ به‌ چه‌‌،‌ نه‌ به‌ محتوي‌ ادبي‌، اما به‌ پرفورمنس(ضرورت) محتوي‌ حقيقي‌ ربط‌ پيدا مي‌كند.

 «پرفورمنس‌ محتوي‌ هنر است‌.» اين‌ گفته‌ي‌آلبرز(Albers) است‌ كه‌ خود تحصيل كرده‌ باهاوس‌ بوده و در يكي‌ از سخنراني‌هايش‌ براي‌ دانش‌آموزان‌ خود چنين‌ توضيح‌ داده است.

جوليا هيوارد(‌Julia Heyward) نيز كه‌ يكي‌ از پرفورمرهاي‌ به‌ نام‌ امريكايي‌ است‌ عقيده‌ دارد:‌«‌رفتن‌ به‌ يك‌ پرفورمنس‌ دقيقا برابر با رفتن‌ به‌ يك‌ كليساست‌.

در هر دو انسان‌ خشمگين مي‌شود ـ تكان‌ مي‌خورد ـ و دوباره‌ آرام‌ مي‌گيرد.»

 از اين رو پرفور منس آرت در هر دو شاخه هنرهای تجسمي و هنرهای نمايشي به صورتي کاملا بيروني و با استفاده از قدرت ذاتي همه هنرها به دروني ترين لايه‌هاي ترس بشر از موقعيت فعلي او يورش مي برد.

اما عموماً پرفورمنس آرت خود را از کلمه‌ ‌و نه ديالوگ مي‌رهاند تا بتواند بدون تقيد اخلاقي آن در زمانه خود رها شود‌، شناخت و تبيين اين لايه‌ها و نه ذم و ستايش اجرا از طريق شناسايي و کشف لايه‌های سنجش‌گر زير نقد پرفورمنس آرت خواهد بود.

 اما پيش از هر اقدامي بايد به تمايز بين واريته‌، هپنينگ‌، رقص‌هاي مفهومي کلاسيک و مدرن که همه در حيطه‌ پرفورمينگ آرت هستند پرداخت و آن‌ها را با پرفورمنس آرت يکي ندانست‌.

دلالت به جای نقد

اکنون بايد به يک تقسيم بندی نهايي از مقوله‌ی نقد پرفورمنس‌های قابل ثبت دست پيدا کنيم. اين تقسيم بندی به طور قطع به دسته بندی سطوح دلالت پذير در اجراهاي اختصاص خواهد داشت و اين دلالت‌ها در نهايـت به نقد هرمنوتيکي‌(تأويلي‌، تحليلي‌، تفسيری، تبييني و ترجماني) اثر مي‌انجامند‌:

1ـ سطح اول لايه‌ی پيشا متني( post read) است.اين لايه خود به چند سطح تقسيم مي‌شود.

الف ـ لايه جامعه شناسانه: دلالت اين لايه مبين رويدادها‌، قشرهای اجتماعي، باورهاي کلان و خُرد اجتماع، گردهمايي‌های جمعي، سطح زندگي اجتماعي(اکثريت غني يا فقير)‌، تبعيض‌ها، جايگاه فرد در اجتماع، اجتماع مرد سالار يا زن سالار يا کودک سالار، سيستم و مدل اجتماعي ـ مراد، ساعتي يا قبيله‌ای است از تعاريف لِوی اشتروس ـ ، قوانين اجتماعي ـ مراد، تعاريف مُنتسکيو است ـ اجتماع عمل محوريا حرف محور،خرافه ها،تعابير مرگينگي و زندگي و ....

 

عبدالرحمن عزيزى, [۲۲.۱۰.۱۵ ۱۵:۲۵]

ب ـ لايه مردم شناسانه: دلالت اين لايه در چند مورد با لايه جامعه شناسانه مشترک است اما دارای مباني خاص خود است: خوانش‌های فرد از تاريخ، فرهنگ‌پذيری مردمي ـ مراد، تعاريف ژان ژاک روسو است ـ اعتقادها، خرده فرهنگ‌ها، پاره فرهنگ‌ها، پيشينه ی تمدن و...

پ ـ لايه خطه شناسانه: در اين لايه منتقد به دلالت خصوصيات ژئوپولوتيکي، استخوان‌بندی و خصوصيات کالبدی، باورهای قومي ـ قبيله‌ای و ... مي‌پردازد.

ت ـ لايه ی روان شناسانه: اين لايه خود به دو دسته ی روان کاوانه وروان درمانه، قابل تقسيم است.

دلالت هر قسمت به اين موارد‌ در فرد وابسته است: رفتارگرايی، انگيزش‌ها، عشق به پدر يا مادر، منشأ فعاليت ذاتي روان ،دستگاه خود و نهاد‌، هشياری و آگاهي، شروع اکتشافات جسمي و جنسي، روياها، رازها، کابوس‌‌ها، ضماير خودآگاه و ناخودآگاه ـ فردی و جمعي، بهنجارها و نابهنجارها ـ اسکيزوفرني ـ فردی و جمعي، نوروتيک ـ فردی و جمعي‌،کشف توانمندي‌ها وناتوانايي‌ها ـ فردی و جمعي وتعريف دوست داشتن يا عشق‌، تصميم‌ها و...

ث ـ لايه‌ی ريخت شناسانه:اين لايه به دلالت بيروني‌ترين ظواهر مردم و جامعه اختصاص دارد: مد لباس، مد مو، مد ناخن،چيدمان شهری و روستايی، گرايش به توليد و يا مصرف، ‌خوراک روز، انتخاب‌‌ها، رنگ‌های قالب و....

2ـ لايه‌ی متني(readability): سبک‌ها ـ واژه‌ها(سوسور استدلال مي‌کند که معني واژه‌ها از ساخت زبان ناشي مي‌شود‌، نه چيزهايي که واژه‌ها به آن اشاره مي کنند)، لحن نوشتاری، ترتيب ورود و خروج، زمان هر صحنه، اشخاص، تضادها، واکه‌ها و سيلاب‌ها، صنايع ادبي و فني نوشتاری، استعاره‌ها

3ـ لايه‌ی فرامتني‌: کنایه‌ها، استعاره‌ها، احساسات و عواطف، ارجاعاتِ: اجتماعي، رواني، اقتصادی، سياسي، هيجانات، تعصبات، هم رويدادي‌ها، پارادوکس‌ها، کنش‌های متقابل نمادين، وفاق و تضاد، مسأله اخلاق، تمايزات انساني

4ـ لايه ی اجرايي(Performability) :رويکرد نشانگر،مصالح اوليه، عين، فرديت هنری ـ تخصصي هنرمند، نحوه تبديل مصالح(‌پروسه)، زمان بندی پروسه، بر هم کنش رويدادی‌، سازمان بندی

مثال: نگفته پيداست که هر کدام از اين لايه‌ها به زير شاخه‌های بسياری تبديل مي‌شوند تا وظيفه شناخت دلالت‌ها قابل دسترس‌تر شوند. به عنوان نمونه دلالت بازيگر با تبيين سيزده نشانه(‌Semiotics of Theater and Drama) در جدول تادئوش کوزان(Tadeusz Kowzan) استاد مدرسه تئاتر پراگ در کتاب Littérature et spectacle (1975) مشخص مي شود:

کوزان سيزده نشانه اصلي تحليلي بازيگر را چنين مشخص مي‌کند:

1. کلمه

 2. آهنگ

 3. چهره

 4. ژست

 5. حرکت

 6. گريم 7

. فرم مو

 8.طراحي لباس وصحنه

 9.اشياء دست بازيگر

 10.چيدمان

 11. نور

 12.موزيک

 13. صداهای کمکي

باز در دسته بندی متدولوژيک هر يک از اين نشانه‌ها خود اين گونه مرتب شده و نظم مي‌گيرند: کلمه word و آهنگ Tone در رديف صحبت‌های متني Audiotiv است و نه ديالوگ .

 سه نشانه‌ی بعد به تبيين لايه‌های مفهومي بازيگر ميپردازد.

 3. چهره

 4. ژست

5. حرکت نيز در واقع دارای نشانه‌هايي از بيروني ترين لايه‌های بازيگر(external appierence actor) هستند‌.

 6. گريم

 7. فرم مو

 8. طراحي لباس و صحنه نشانگری لايه‌های مفهومي صحنه را به عهده دارند.

و مورد آخر، موزيک و صداهای کمکي، لايه‌های مفهوميِ نشان داده‌های صوتي(waves) و نه صدايي‌(Audiotiv) خواهند بود.

در شاخه‌های بالاتر، اين نشانه‌ها اين گونه مرتب مي‌شوند:

از شماره 1 تا 8 به طورمستقيم مربوط به بازيگر و در درون او هستند. 5 تای آخر نيز اختصاص به شرايط مفروض و بيروني بازيگر دارند. متدولوژی اين نشانه شناسي به اين جا ختم نمي‌شود.

شاخه‌ی انتهايي اين دسته‌بندی بر آن دلالت دارد که‌: 1

. کلمه و

2. آهنگ نشانه‌های بيانيِ وابسته به زمان هستند. نشانه‌های

3. چهره

4. ژست

5. حرکت 6

. گريم

 7. فرم م

و 8.طراحي لباس و صحنه

 9.اشياء دست بازيگر

 10.چيدمان و

 11. نور ،

جزو نشانه‌های ديداری است که به زمان و مکان نيازمند است

.البته موارد 9، 10 و 11 در بيرون از بازيگر ظهور پيدا مي‌کنند و نشانه‌های 6 تا 8 به زمان نياز ندارند و فقط در مکان بروز مي‌کنند.

 دو نشانه‌ی آخر نيز يعني‌، موزيک و صداهای کمکي نشانه‌های بيانی است که فقط نيازمند زمان برای ظهور و ثبوت هستند.

قابل توجه اين جدول که و جدول‌هايي پر شمار از اين دست در مرحله‌ی پيشا نقدی که همان تحليل و سنجش پرفورمنس است همچون بستگاه و دستگاه به سيستم دلالت ورز و سير انديشگان منتقد اين اِجازه را مي‌دهد که از دايره نشانه های اثر و از سلطه ی سلايق و علايق شخصي پا را بيرون بگذارد.

5ـ لايه‌ی فرا اجرايي(transformability) دلالت در‌: کشف و شهود در نيت‌، نشانه‌هاي شعوري‌، توهم انديشي(illusion)، نشانه‌ها‌ی رويکردی نشانداده، فرايند و شمايل مصالح اوليه(polarization)، تفکيک و تبيين نمادها، کار‌کرد‌گرايي(آشکار و پنهان)‌

 

عبدالرحمن عزيزى, [۲۲.۱۰.۱۵ ۱۵:۲۵]

6- لايه‌ی مخاطب‌: اين لايه با جمع‌آوری دلالت‌های پيشين‌، تقسيم بندی‌، طبقه‌بندی‌، رمز گشايي‌، روزآمد سازی مفاهيم، اين ـ همانيِ مباني مطروح‌، تماس نزديک یا دور مخاطب، نهاد اجتماعي‌، علم‌، گروه‌های اجتماعي‌، فرد‌گرايي‌، بيگانگي‌، وابستگي‌، ماندگاری‌،کنترل‌، آزمايش‌، فرافکني‌.

اين دلالت‌ورزی‌ها هم برای التقات همه عناصری که در ترکيب با هم پرفورمنس آرت را به وجود مي‌آورند و هم برای جداسازی هميشگي منتقد از دايره نشانه‌های اثر و تمکين نگاه از بيرون او به اثر هنری به اين صورت تفکيک و متعين مي‌شوند. چرا که اثر پرفورمنس آرت از طريق ثبت و به صورت مجازی ماندگار است و به واقع ناماندگارترين صورت هنری است.

غايت سخن آن که به نظر مي‌رسد هنر در تقابل هميشگي‌اش با اجتماع به تدريج وارد عرصه‌هايي جدي‌تر و هنر انديشانه‌تری نسبت به وضع قبيله‌اي کنوني شود و لزوم باز انديشي فردي‌، که ريشه در شخصي‌گرايي هنری و سير دلالت ورزی نشانه‌ها دارد، سرانجام رياضيات تئاتر را به آن بر خواهد گرداند‌. به گفته آنتون آرتو«به‌ هر سو كه‌ رو مي‌كني‌، هنوز انديشيدن‌ آغاز نكرده‌اي‌»

تتمه

برای استناد بيشتر و مطالعه و تصحيح يا تکميل اين دو مبحث مي‌توانيد به اين کتاب‌ها رجوع کنيد‌:

پرفورمنس آرت از فوتوريست تا عصر حاضر - راسلي گلدبرگ – انتشارات هارین وآبرامس نيويورک 1979

پرفورمنس آرت - لسلي هيل و هلن پاريس –کمپاني کانتينيوم – نيويورک . لندن-2001

ماتريس زيبايي – بهمن بازرگاني – نشر اخوان -1381

تحليل پيام‌های رسانه‌ای- دانيل رايف و...- مهدخت بروجردی – نشر سروش – 1381

رسانه‌ها و نمادها – ديويد اولسون - محبوبه مهاجر- نشر سروش -1377

استراکچراليسم فرانسوی – رونالد چامپيون –TWAS818- بوستون -199