گروه تئاتر کوچک بوکان - /بخشی از مقاله ی بدن به مثابه دراماتورژی (نمایش پردازی) سیال: هنر اجرا ، بدن
اصطلاح داراماتورژی سیال به عنوانی تلاشی برای توصیف فرم
دائما در نوسان
دراماتورژی، درست در جایی که بدن ها به عنوان یک مدیوم دراماتیک مورد استفاده قرار می گیرند، برگزیده شد.
سیالیت موادی که هنرمندان اجرا با بدن هایشان به عنوان رسانه ای بیانگر بکار می گیرند می تواند برای توصیف روشی که در آن تصاویر ارائه شده در یک فضای تئاتری گونه ای از ترکیب بندی نمایش پردازانه ایجاد می کند مناسب باشد
.بدن ها و سیالات به ویژه سیالات بدنی، حامل سبقه ی معنایی خود هستند.
ما نه تنها در نوعی بیزاری فرهنگی نسبت به محصولات دفع شدنی بدنی شکل گرفته ایم بلکه در تماس با آنها واکنشی غریزی داریم.
این مواد زائد و مدفوعات نقش حیاتی در زندگی ما بازی می کنند به گونه ای که ما حرف زدن در موردشان را به موارد کلینیکی محدود نمی کنیم بلکه به طور مداوم در گفتگوهای روزمره هنگامی که می خواهیم چیزی را به عنوان "چرند " پایین بیاوریم و یا دوستانمان را به بی خردی متهم کنیم، به این مواد ارجاع می دهیم و اصطلاحات ما سبقه ی تاریخی خودشان را نیز دارند.
به علاوه،وقتی این سیالات زائد در معرض دید عموم قرار می گیرند، مخالف خوان ها و انجمن هایشان شروع به شکل گیری می کنند.
این امر به کرّات رخ می دهد به گونه ای که آندرس سرانو ،کارن فاینلی،هالی هیوگز و رابرت میپلثورپ مستقیما مورد انتقاد کنگره قرار گرفتند.
مایعات بدنی و بدنهای برهنه با سرشت خود می توانند از اینکه چگونه در اجتماع،خلوت یا مکان های عمومی مورد مواجهه قرار گرفته اند، صحبت کنند.بدن ها و سیالاتشان، نه تنها ایده هایی هستند که توسط دریافت های فرهنگی ساخته شده اند بلکه همچنین به عنوان حس های غریزی (بوها،بافت، تداوم)تجربه شده اند و باز هم در اینجا نقش فرهنگ بسیار بارز است.
همانگونه که کنستانس کلاسن تاکید می کند:
«بو تنها یک پدیده بیولوژیکی و روانی نیست، بو مساله ای فرهنگی ست و بنابراین پدیده ای اجتماعی و تاریخی است.
رایحه ها توسط ارزش های اجتماعی نهاده شده اند و توسط جوامع به عنوان ابزار و مدلی برای تعامل با جهان به کار گرفته شده اند.
سرشت طبیعی تجربه ی مانوس بویایی این اطمینان را ایجاد میکند که رمزگان ارزشی بوها توسط اعضای یک جامعه به شکلی عمیقا شخصی درونی شده است.»
بدن ما می تواند بوهای زننده، بافت های لزج و چسبناک و مایعات رنگی را حس کند و به آن واکنش دهد.
ما پاسخ شرطی طبیعی و همچنین فرهنگی به این حس ها داریم.
در نتیجه بو راهی ضروری برای ماست تا در محیط جاگیر شویم. هنرمندان اجرا از این دانش بشر نسبت به چنین موادی به عنوان سناریوی حسانی بهره می برند.
متن های آنها در جهت نمایش مواد، اشکال، بوها و عملکرد هایی است که نوعی پاسخ محتمل و تصادفی را توسط تماشاگران ایجاد میکند.
نه تنها بدنها در صحنه حرف می زنند و خود را بیان میکنند، بلکه بدن تماشاگران نیز نوعی پاسخ تصادفی به آنها میدهند.
ممکن است درک منطقی از آنچه در صحنه رخ می دهد وجود نداشته باشد اما تجربه ای درونی برای بدن راهی ممکن برای درک کردن و نیز شرکت کردن در یک پرفورمنس ایجاد می کند.
/بخشی از مقاله ی بدن به مثابه دراماتورژی (نمایش پردازی) سیال: هنر اجرا ، بدنمندی و ادراک /نشریه هنر آگه شماره ۳