ادبیات مدرن-کوردستان

 

بشیر شارزا

ترجمه از کردی کرمانجی: طاهر آگور

ادبیات مدرن

مدرنیسم و ادبیات مدرن کردی

مدرنیسم طی سه مرحله پدیدار گشت و ادبیات را تحت تاثیر خود قرار داد.

 پیشرفت تکنولوژی و ایده های افراد روشنفکر دیدگاه متفاوتی به وجود آوردند.

 حیات بشر پرده ها را کنار گذاشت و دگرگونی نوینی را رقم زد.

این دگرگونی نوین، مدرنیسم نام دارد.

مدرنیسم بر سه مرحله است:

مرحله اول در سده های 15و 16 آغاز شد.

حیات بشر در اروپا جان تازه ای گرفت.

 به عبارت دیگر رنسانس صورت پذیرفت که این به معنای دگرگونی هنر، ادبیات و تکنولوژی بود.

 قالب های قدیمی و گذشته دیگر قادر به ابقای خود نبودند.

 در این چارچوب دین و مذهب نیز متحول گشت. اما چگونه؟

 دین در اروپا تحت سلطه کلیسا بود و کسی نمی توانست کتب دینی بخواند! کلیسا مانع این می شد که مسیحیان مذهبی کتاب خود، انجیل را بخوانند.

 دلیل آن نیز این بود که کلیسا، مسیحیت و انجیل را مطابق میل خود تعبیر و تفسیر می نمود.

مسیحیت تحت تسخیر و تسلط کلیسا بود.

 به این دگرگونی به لاتین ریپورم

 (Reporm)

گفته می شود

. پس از این دگرگونی در اروپا چاپخانه ها وارد عرصه شدند (گوتنبرگ) و موج بیداری مردم به راه افتاد.

 کتب دینی به چاپ رسیدند و حیات جدیدی آغاز شد.

مارتین لوتر مذهب جدیدی را پایه گذاری نمود و مسیحیت دچار تغییر و تحول گشت.

مرحله دوم در سال 1789 با انقلاب کبیر فرانسه آغاز شد.

با این انقلاب موج ملی گرایی به راه افتاد و خواستهایی مبتنی بر تشکیل حکومتهای ناسیونالیستی صورت گرفت.

 همچنین قالب های نوین ادبی پدیدار شدند و احساسات ناسیونالیستی سراسر دنیا را فرا گرفت.

مرحله سوم نیز در سده های 19 و 20 رخ داد.

 در این مرحله با افکار عمومی، آزادی ادبیات و حقوق فردی مواجه می شویم.

 با انقلاب صنعتی نیز زندگی رنگ و روی جدیدی به خود گرفت.

ادبیات مدرن کردی

)...-1900)

جایگاه استانبول در ادبیات نوین کردی

 (1919-1900

مدرنیسم در عثمانی با جنبش ژان ترک پدیدار شد.

ژان ترک متشکل از دگراندیشان و تحصیل کردگان ترک بود.

 برخی روشنفکران کرد نیز در موضع مخالفت با عبدالحمید دوم اقدام به همکاری با آنها کردند.

این افراد راهی اروپا شدند و در آنجا با مفاهیمی چون پیشرفت، ناسیونالیسم، حقوق بشر و حقوق فردی آشنایی پیدا کردند و تحت تاثیر آن قرار گرفته و سپس به استانبول مراجعت نمودند.

ژان ترک ها عبدالحمید را وادار کردند که به آنها مشروعیت دهد.

کردها نیز به دنبال این مشروعیت در استانبول وارد عمل شدند و جنبش هایی پایه گذاری کردند.

روشنفکران، تحصیلکردگان، فرهیختگان و فعالان کرد اقدام به نشر روزنامه ها و مجلات کردند.

این روزنامه ها و مجلات و روزنامه "کردستان" آغاز مدرنیسم کردی تلقی می شود.

مدرنیسم کردی ناآشنا و تنها بود و به دلیل بالا بودن سطح بی سواد در میان کردها، روزنامه کردستان تاثیر آنچنانی بر آنها نگذاشت.

اما چرا استانبول؟

 زیرا استانبول همانند هر پایتخت دیگری، درگاه امید، قبله گاه حاجات، سرزمین ادب، اوج غنای ادبیات و مبدا و مرجع مدرن و مدرنی هاست.

بدین خاطر است که کسانی چون "پیرمرد" همسر و دو کودکش را رها کرده و به آنجا روی می آورد.

"سعید کردی" نیز که در نظر داشت برای میهنش مدرسه و دانشگاه تاسیس کند آنجا بود.

 خاندان بدرخانیان و بابان نیز آنجا بودند و علیرغم اینکه قدرتشان سلب شده بود، همچنان دولت تمایل داشت آنها را نزد خود و تحت نظر داشته باشد.

 فرزندان روسای قبایل نیز که در مکتب عشایر مشغول به تحصیل بودند، آنجا حضور داشتند.

 افرادی چون خلیل خیالی و حمزه مکسی نیز آنجا بودند.

در میان آنها ماتریالیست هایی چون عبدالله جودت و لیبرال هایی نظیر ممدوح سلیم بیگ و اندیشمندانی همچون سید عبدالقادر نیز به چشم می خوردند.

کمیته ها، جمعیت ها، روزنامه ها و مجلات:

•        روزنامه "کردستان" (1902-1898). سی و یک شماره چاپ می شود.

 ناشران آن عبدالرحمان و ثریا (خاندان بدرخانیان) هستند.

طی سال های 1902-1898 در قاهره، مقداد بدرخان و عبدالرحمان بدرخان، اولین روزنامه کردها "کردستان" را منتشر کردند.

سی و یک شماره از آن چاپ شد ولی بیدادگران که از آزادی مطبوعات کردی ممانعت به عمل می آورند، از چاپ آن در قاهره جلوگیری کردند.

بدلیل فشارهای سیاسی، بالاجبار طی چندین مرحله محل نشر خود را تغییر داد و در چند جای مختلف چاپ شد.

پس از عبدالرحمان بدرخان، ثریا بدرخان به چاپ آن اقدام کرد.

 این جنبش مدرنیسم کردهاست.

در شهرهای کردنشین مدرسه وجود نداشت و به همین خاطر جنبش در قاهره آغاز شد.

 فرج الله زکی الکردی و احمد رامیز لیجه ای نیز یک چاپخانه تاسیس کردند، "سعدالاکراد

" (Sadel Ekrad).

•        "جمعیت عزم قوی کردستان" (1900). رهبران: احمد رامیز کردیزاده و فکری افندی دیاربکری.

در سال 1900 در استانبول تاسیس شده است.

رهبری آن بر عهده فکری افندی آمدی (دیاربکری) بوده و از اعضای آن تنها از نام احمد رامیز کردیزاده لیجه ای آگاهی داریم. جمعیت چندین سال فعالیت داشته، اما از اینکه چرا و چه زمانی ممنوع شده چیزی نمی دانیم.

 تنها از این مطلع هستیم که احمد رامیز کردیزاده در سال 1904 به مصر متواری شده و در آنجا پناه گزیده.

 ظاهرا جمعیت نیز همان سال از طرف رژیم سلطان حمید ممنوع شده است. [1]

•        "جمعیت تعاون و ترقی کرد" (1908). رهبر: سید عبدالقادر نهری. دفتر جمعیت: مکتب مشروعیت کرد (11-1910).

جمعیت پس اخذ مشروعیت (مجوز) در تاریخ 19/9/1908 تاسیس شد[2].

یکی از پایه گذاران برجسته آن نویسنده، جامعه شناس و مورخ کرد، خلیل خیالی بوده.

وی به همراه احمد رامیز کردیزاده و محمد جمیل آمدی در مقر جمعیت یک چاپخانه و یک مدرسه برای کودکان کرد تاسیس می کنند. همچنین به چاپ مجله ای به نام "کردستان" و یک روزنامه هفتگی به نام "روزنامه تعاون و ترقی کرد" نیز اقدام می ورزند.

اما این جمعیت نیز زیاد دوام نمی آورد.

طبق نوشته زنار سلوپی، میان بزرگان کرد به ویژه سید عبدالقادر و بدرخانیان اختلاف وجود داشته است.

"فرقه اتحاد و ترقی" نیز که آنموقع اقتدار بیشتری داشته جمعیت، مدرسه کردی، مجله و روزنامه را به کلی تصاحب می کند[3]. متاسفانه از زمان دقیق انحلال این جمعیت نیز خبر نداریم.

•        روزنامه "تعاون و ترقی کرد" (1909-1908). شمارگان چاپ: 9 . مسئول: پیرمرد (توفیق سلیمانیه ای). سردبیر: احمد جمیل.

•        روزنامه "شرق و کردستان" (1908). مسئول: احمد شریف حسکه ای. سردبیر: بدری ملاتیه ای. نویسنده: سعید نورسی (کردی).

•        "جمعیت دانشجویان کرد هوی (امید:

Hêvî)"

(27/7/1912) .

در مورخه 27/7/1912 در استانبول تاسیس شده [4].

 پایه گذاران آن قدری جمیل پاشا (دیاربکر)، عمر جمیل پاشا (دیاربکر) فواد تمو (وان)، زکی جراح زاده (دیاربکر) بوده اند.

 دکتر شکری محمد نیز با آنها همکاری داشته است [5].

اعضای برجسته آن: کمال فوزی (بدلیس)، ممدوح سلیم (وان)، اکرم جمیل پاشا (دیاربکر)، ضیا وهبی، نجم الدین حسین (کرکوک)، عزیز بابان (سلیمانیه)، شفیق ارواسی (وان)، حمزه مکسی (وان)، طیب علی (خارپوت)، عبدالکریم (سلیمانیه)، صالح (دیاربکر)، عبدالقادر (دیاربکر)، آصف بدرخان (بوتان)، مصطفی رشاد (دیاربکر)، دکتر مصطفی شوقی (مهاباد)، مهری (سنندج)، دکتر فواد برخو (دیاربکر)، عبدالکریم رحمی (حکاری).

ابتدا رهبری "هوی" بر عهده عمر جمیل پاشا بوده و سپس ممدوح سلیم برای این کار انتخاب شده است.

هوی در کنار فعایت سیاسی در زمینه فرهنگ و ادبیات نیز گام های استواری برداشته است.

 در سال 1913 به نشر مجله "روژی کرد" اقدام نموده که بعدها این مجله نیز از سوی حکومت ممنوع شده، اما جمعیت عقب نشینی نکرده و این بار مجله "هتاوی کرد" را منتشر می کند.

هوی طی دو سال همچون خورشید امید درخشید، ولی با آغاز جنگ جهانی اول تمامی اعضای آن به همراه عوامل مجله "هتاوی کرد" دستگیر و به جبهه های جنگ فرستاده شدند.

 بدین ترتیب جمعیت عملا ساقط شد [6].

 هوی پس از اتمام جنگ بار دیگر از طرف جمعیت ترقی کردستان ولی این بار به دست اعضای جدیدی جان تازه ای گرفت و اعلامیه مفصلی پیرامون برنامه ها و فعالیت های خود منتشر کرد. این اعلامیه در مجله "ژین" چاپ شده است [7].

•        مجله "روژی کرد"، 1913. شمارگان:4. مسئول: خلیل خیالی.

مجله "روژی کرد" از طرف جمعیت "هوی" در سال 1913 انتشار یافت.

 در چهار شماره آن مقاله هایی از روشنفکران کردی همچون خلیل خیالی، عبدالله جودت، سعید محمد عزیزی، اسماعیل حقی بابان زاده و فواد تمو در زمینه های مختلف چاپ و منتشر شدند.

 موضوع غالب مقاله ها پیرامون "بی سوادی" کردها و "اهمیت آموزش" بودند.

•        مجله "هتاوی کرد" (1913).

•        مجله "Yekbûn (اتحاد)" (1913).

جمعیت هایی که از آن ها نام برده شد، همگی جمعیت های میهن پرست و ملی گرا بوده و بر اساس احساسات ملی گرایی تاسیس شده و در این زمینه فعایت داشته اند.

 هدف آنها آزادی ملت کرد و رهایی کردستان بوده است.

بنابراین می توان گفت که نهال جنبش های آزادیخواه و رهایی بخش کرد و کردستان در قرن بیستم با فعالیت این جمعیت ها کاشته شد.

همچنین می توان نتیجه گرفت که تلاش و فعالیت های آنها پیش زمینه و مقدمه ای برای تاسیس و فعالیت جمعیت تعالی کردستان تلقی می گردد.

•        "جمعیت تعالی کردستان" (1919-1918). رهبر: سید عبدالقادر نهری.

جای بسی تاسف است که تاریخ دقیق تاسیس جمعیت تعالی کردستان نامعلوم است

. پروفسور ترک زبان، طارق ظفر تونایا می گوید این جمعیت در سال 1919 در حدود ماه می تاسیس شده است.[8]

اما این تاریخ صحیح نیست، بلکه جمعیت چند ماه پیش از ماه می تاسیس شده و فعالیت خود را آغاز نموده و این واقعیت را از یک اعلامیه درمی یابیم.

 این اعلامیه به مناسبت تاسیس "جمعیت تعمیم معارف و نشریات کرد" تدوین و در تاریخ 2/1/1919 در مجله "ژین" منتشر شده است.

 در اعلامیه چنین آمده: "جهت انجام پژوهش پیرامون زبان، تاریخ، جغرافیا، اقتصاد و جامعه شناسی کرد و نشر کتب و نیز جهت گسترش علوم گوناگون در میان اقشار مختلف کرد، جمعیتی تحت عنوان "جمعیت تعمیم معارف و نشریات کرد" تاسیس می شود و تدارکات در این زمینه به اتمام رسیده است.

جهت کسب مجوز از حکومت عالی مقام می بایست کمیته رهبری انتخاب و تشکیل شود، برای این امر از تمامی افراد مرتبط دعوت به عمل می آید که روز جمعه دهم دسامبر ساعت دو بعد از ظهر به جمعیت کردستان واقع در کوچه پشت دیوان محاسبات در کاخ بهجت پاشا مراجعه نمایند" [9].

همانگونه که از اعلامیه درمی یابیم، جمعیت تعالی کردستان در آغاز دسامبر 1919 تاسیس و شناخته شده و دارای دفتر بوده است.

زنار سلوپی نیز در کتاب خود تحت عنوان "مسئله کردستان" می نویسد جمعیت تعالی کردستان پس از امضای معاهده آتش بس میان عثمانی و متفقین تاسیس شده است [10].

از طرف دیگر فعال و نویسنده کرد، دکتر نوری درسیمی در کتابش "درسیم در تاریخ کردستان" می نویسد که پس از امضای آتش بس به استانبول رفته و به عضویت جمعیت تعالی کردستان درآمده و در راستای جنبش ملی گرایی شروع به فعالیت نموده است [11].

همانگونه که می دانیم معاهده آتش بس میان عثمانی و متفقین در 30/10/1918 به امضا رسیده، با توجه با اینکه از طرفی جمعیت پس از این تاریخ تاسیس شده و از طرف دیگر قبل از اعلامیه ذکر شده تاسیس شده بوده، لذا به راحتی می توانیم نتیجه بگیریم که جمعیت در ماه نوامبر و یا دسامبر 1918 تاسیس شده است.

 پایه گذاران آن خلیل خیالی و مسئول "ژین" حمزه مکسی و بدیع الزمان ملا سعید کردی بوده اند.

 بعدها اکثر تحصیلکردگان و فرهیختگان کرد در استانبول به عضویت آن درآمده و بدین ترتیب جمعیت در مدت زمان کوتاهی قدرت گرفته است. هیأت رهبری کنگره به صورت زیر بوده [12]:

رهبر: سید عبدالقادر گیلانی (شمدینان)

معاون اول رهبر: امین علی بدرخان (بوتان)

معاون دوم رهبر: فواد پاشا (سلیمانیه)

سردفتر: حمدی پاشا

محاسب: سید عبدالله (فرزند سید عبدالقادر)

عضو: میرآلای خلیل بیگ (درسیم)

عضو: میرآلای محمد علی بدرخان (بوتان)

عضو: محمد امین بیگ (سلیمانیه)

عضو: خواجه علی افندی

عضو: شفیق ارواسی (وان)

عضو: پروفسور شکری بابان (سلیمانیه)

عضو: فتح الله افندی

عضو: دکتر شکری محمد (پاخرمادن)

همچنین بسیاری از کردهای سرشناخته دیگر نیز در آن عضو بوده و بصورت فعال در آن شرکت داشته اند.

 افراد سرشناس و فعال اینان بوده اند:

دکتر فواد برخو (دیاربکر)،

 کمال فوزی (بدلیس)،

 نجم الدین حسین (کرکوک)،

 کامران علی بدرخان (بوتان)،

 رشید آقا رهبر کارگران کرد،

 مصطفی شوقی قاضی زاده (مهاباد)،

 محمد مهری (سنندج)،

 امین فیضی (سلیمانیه)،

 ممدوح سلیم (وان)،

عبدالواحد برزنجی (سلیمانیه)،

 دکتر حمید شاکر،

 لاو رشید،

عبدالعزیز یاملکی زاده (سلیمانیه)،

 عبدالرحیم رحمی (حکاری).

مرکز جمعیت در استانبول واقع بوده و شعبی نیز در دیاربکر، بدلیس، خارپوت و درسیم وجود داشته است.

همانگونه که قبلا نیز اشاره شد، ایدئولوژی تحصیلکردگان و فرهیختگان کرد بر پایه میهن دوستی و ملی گرایی استوار بوده، به عبارتی همگی دارای احساسات ناسیونالیسم کردی بوده اند.

سیاست جمعیت تعالی کردستان نیز در چارچوب این ایدئولوژی شکل گرفته و هدف نهایی آن آزادی ملت کرد و رهایی خاک کردستان بود.

جای بسی تاسف است که برنامه و نظام نامه جمعیت بدست ما نرسیده و همانند بسیاری از دیگر اسناد و مدارک فعالیت کردگرایان آن زمان نابود شده اند، البته برخی اسناد در آرشیو دولت ترکیه موجود هستند.

اما در مجله "ژین" و در کتاب زنار سلوپی "مسئله کردستان" و همچنین در کتاب دکتر نوری درسیمی "درسیم در تاریخ کردستان" آگاهی های قابل توجهی پیرامون سیاست جمعیت وجود دارد که می توان آن آگاهی ها را کنار هم گذاشته و از آن نتیجه گیری کرده و مورد بحث و بررسی قرار داد.

بطور کلی سیاست تحصیلکردگان و فرهیختگان کرد و بالاخص جمعیت تعالی کردستان بر پایه برقراری ارتباط، دوستی و امید نسبت به کمک کشورهای اروپایی استوار بوده و در راستای آزادی و رهایی کردستان از خط مشی اصول و ایده های ویلسون و کنفرانس پاریس تبعیت نموده اند.

این اصول برای جنبش آنها به اساس و الگویی سیاسی تبدیل شده بود و برای اینکه بتوانند آن را در کردستان پیاده سازی و عملی کنند، از یک طرف چشم امید به کمک کشورهای اروپایی و بخصوص انگلستان دوخته بودند و از طرف دیگر تمام توان و قدرت خود را در عرصه سیاسی و دیپلماسی در استانبول به کار گرفته اند.

 اما فعالیت در راستای تقویت و ترغیب و تشویق ملت کرد به اتحاد و تشکیل نیرویی نظامی در کردستان را به کلی نادیده گرفته اند.

شکی در این نیست که ایجاد اتحاد جهت رهایی مردم و میهن مستلزم تلاش و مجاهدت سیاسی و دیپلماسی است ولی تشکیل نیرویی نظامی در میهن و در میان آحاد مردم، مهم تر از فعالیت و تلاش سیاسی و دیپلماسی می باشد.

 در راستای آزادی و رهایی ملت ها این نیروی نظامی پایه و اساس محسوب می شود و فعالیت سیاسی و دیپلماسی نیز چهره خارجی آن قلمداد می شود.

در صورت عدم تشکیل و وجود چنین نیرویی فعالیت سیاسی و دیپلماسی هر اندازه که صحیح و موفق باشد نیز باز ممکن است با تغییر اوضاع و شرایط دچار دگرگونی و تحول شود و از رسیدن به هدف نهایی خود باز بماند.

همچنین بایستی فعالیت سیاسی در میان آحاد همان مردم صورت بگیرد.

چنانچه تشکیل نیروی نظامی در داخل خاک میهن نادیده گرفته شود و فعالیت سیاسی و دیپلماسی نیز در خارج از وطن صورت پذیرد، احتمال شکست بسیار بیشتر از احتمال پیروزی است.

متاسفانه فعالیت سیاسی و دیپلماسی جمعیت تعالی کردستان به دلیل عدم تکیه به پشتوانه ای نظامی و عدم مراقبت و پاسداری از طرف نیرویی نظامی و همچنین به علت اینکه نه در کردستان بلکه در خارج از وطن، یعنی در استانبول صورت پذیرفت، در مدت کوتاهی به شکست منجر شد و از رسیدن به هدف نهایی خود باز ماند.

کنفرانس پاریس و شریف پاشا:

یکی از مواردی که جمعیت تعالی کردستان به آن چشم امید داشت، کنفراس پاریس بود.

این کنفرانس پس از پایان جنگ جهانی اول میان دولت عثمانی شکست خورده و دول پیروز برگزار شد.

جمعیت تعالی کردستان در کنفرانس برای احقاق حقوق ملت کرد و قبولاندن آن به کشورهای شرکت کننده تلاشهای سیاسی و دیپلماسی بسیار زیادی انجام داد.

جمعیت در راستای احقاق حقوق کردها و همچنین پیرامون جغرافیا، جامعه، تاریخ و اقتصاد کردستان نامه مفصلی به نمایندگان چهار کشور بزرگ در استانبول می نویسد.

 آن چهار کشور آمریکا، فرانسه، انگلستان و ایتالیا بودند و نمایندگان آنان نامه را با میل و رغبت پذیرفته و دریافت می کنند.

جمعیت همزمان با آن شریف پاشا را به عنوان نماینده کردستان تعیین و وظیفه نمایندگی کردها در کنفرانس پاریس را به او محول می کند.

تعیین شریف پاشا به نمایندگی ملت کرد امر بسیار مهمی تلقی می شود.

تصویر او روی جلد مجله "ژین"، شماره 25 چاپ شده است.

 هنرمند و نویسنده عبدالرحیم رحمی، شعری با عنوان "تقدیم به شریف پاشا" سروده است.

شعر چنین است:

تقدیم به شریف پاشا

در سایه شجاعت تو ای خان

درگاهی گشوده شد بر کردان

دیگر کافیست جفا و ذلت

بی سوادی و بی فضلی ملت

زمانه و دوره میطلبد درجات را

تا ملت دریابد معنای حیات را

مایه فخر ما هستی، تو کردی

الحق که هم کردی و هم مردی

پشت و پناهت هستند کرد و کرمانج

چون که حق کردی تو آمانج

کرمانج ها حقیقت آشنایند

در راه آن جان فدایند

آنموقع جمعیت کردی دیگری نیز در مصر تحت عنوان "جمعیت استقلال کردستان" به رهبری ثریا بدرخان فعالیت داشته است [14].

این جمعیت نیز هیأتی را تحت رهبری عارف پاشا راهی پاریس می کند.

 جمعیت تعالی کردستان با جمعیت استقلال کردستان به توافق رسیده و آن هیأت به همراه عارف پاشا تحت رهبری شریف پاشا در می آید.

همچنین حکومت کرد کردستان جنوب نیز که از طرف شیخ محمود برزنجی تاسیس شده بود، هیأتی به پاریس می فرستد که آن هیأت نیز با شریف پاشا به همکاری و فعالیت پرداخته و جمعیت از این همکاری مطلع می گردد.

جمعیت پس از نامه نیز به ارتباط خود با نمایندگان کشورهای اروپایی ادامه می دهد.

اگر منصفانه قضاوت کنیم، باید بگوییم که گامهایی که جمعیت برداشته، گامهای استوار و حائز اهمیتی بوده اند.

 این اقدامات حتی با قرار نهایی کنفرانس پاریس با نام "معاهده سور" به ثمر نیز نشسته اند.

پیمان سور:

شریف پاشا طی برگزاری کنفرانس پاریس از یک طرف با نمایندگان کشورهای اروپایی وارد مذاکره و گفتگو می شود و آنها را از مسئله کردستان و خواستهای ملت کرد مطلع می نماید و از طرف دیگر با نوبار پاشا نماینده ارمنیان گفتگو می کند و او را نسبت به تاسیس کشوری کردی قانع می کند و با هم به طور مشترک در خصوص تاسیس یک کشور مستقل کرد بیانیه ای صادر و امضا و به کنفرانس می دهند.

به این ترتیب فعالیت دیپلماسی شریف پاشا به ثمر می نشیند.

در پایان کنفرانس و در تاریخ 10/8/1920 در پاریس و در قصر سورس "معاهده سور" به امضا می رسد.

 طبق این معاهده از رود فرات تا مرز ارمنستان و ایران، کردستان به رسمیت شناخته شده و حق تعیین سرنوشت توسط خود ملت کرد پذیرفته می شود.

 همچنین اقرار می شود که چنانچه کردها تمایل داشته باشند، می توانند در سرزمین خود کشوری مستقل تشکیل دهند [16].

به موجب این معاهده برای اولین بار در طول تاریخ کردستان حقوق ملت کرد در عرصه بین المللی به رسمیت شناخته شده و هم دولت عثمانی و هم کشورهای اروپایی در راستای به رسمیت شناخته شدن حقوق کردها متعهد می شوند.

به همین دلیل معاهده سور حتی اگر در آرشیو دولتهای طرفین متعهد دست نخورده مانده و به آن عمل نشده باشد نیز باز سند و وثیقه بسیار مهمی در تاریخ ملت کرد تلقی می گردد.

در این که معاهده سور موجب دلگرمی و خوشحالی بسیار آحاد مختلف ملت کرد گردیده شکی نیست.

دکتر نوری درسیمی در این باره می نویسد:

"پروژه ای که جبهه متفق در خصوص تشکیل کردستان مستقل آماده کرده بود در میان طبقات مختلف کرد موجب هیجان و خوشحالی مضاعفی شده بود و ملتی را که قرن ها بود تحت ظلم و ستم بیگانگان می نالید را به پا واداشته بود" [17].

مجله "ژین" (19-1918). شمارگان چاپ: 25. مسئولان: حمزه مکسی و ممدوح سلیم بیگ.

مقالات زیادی از روشنفکر و سیاستمداران کرد کمال فوزی و لاو رشید در مجله ژین به چاپ می رسند.

 این دو برادر اهل بدلیس بودند.

 از فعالیت و کارهای آنها معلوم می شود که در جنبشهای کردی بسیار فعال بوده اند.

 به غیر از فعالیت سیاسی، در زمینه فلکلور و ادبیات سنتی کردی نیز دانش فراوانی داشته اند.

هر دو نیز در مقالاتی که پیرامون ادبیات کلاسیک نوشته اند، روشی علمی به کار گرفته اند.

کمال فوزی در زمینه گردآوری و ثبت و ضبط و نشر داستانها و قصه های کردی، بکارگیری روشهای علمی را توصیه و نسبت به اهمیت گردآوری آثار شفاهی بسیار تاکید می کند.

 برادرش نیز در گردآوری ضرب المثل های کردی و نشر آن در مجله، تنها به این کار اکتفا نکرده و آنها را بر اساس موضوعات مختلف تقسیم بندی می کند و سپس به ترکی ترجمه کرده و به تحلیل و واکاوی آنها می پردازد.

با اینکه زبان نوشتاری آن دو ترکی عثمانی یعنی زبانی غیر از کردی بوده ولی باز می توان گفت نقش و جایگاه آنها در میان کردها همان نقش و جایگاهیست که برادران گریم در آلمان دارند.

لاو رشید، برادر کمال فوزی بود.

 در شماره های 8،7،5،4،3 مقاله ای تحت عنوان "ضرب المثل های کردها" پیرامون ضرب المثل های کردی می نویسد.

هِلمی سویرگی نیز در شماره های 20،19،14 مقالاتی در رابطه با ضرب المثل کردی می نویسد.

•        "مجمع تعمیم معارف و نشریات کرد".

در سال 1919 در استانبول تاسیس شد.

هدف آن فعالیت در زمینه های فرهنگی، اجتماعی و آموزشی بود.

 پایه گذاران آن معتقد بودند که رهایی ملت کرد تنها با فعالیت های سیاسی امکان پذیر نیست و بایستی بر اساس روشهای علمی فعالیت ها و اقداماتی در زمینه های فرهنگی، ادبی و آموزشی نیز صورت پذیرند.

در شماره 10 مجله ژین "اعلامیه مجمع تعمیم معارف و نشریات کرد" چاپ شده است.

در این اعلامیه که برنامه کاری مجمع اعلام و به آگاهی عموم رسیده، چند نکته مهم در رابطه با وضع فلکلور کردی به چشم می خورند.

پیرامون گردآوری و نشر آثار فلکلوریک و ادبیات کلاسیک کردی نگرش های جالبی در برنامه وجود دارد.

اهمیت آن بدین خاطر است که برای اولین بار یک موسسه کردی سخن از فعالیت های فلکلوریک به میان می آورد.

 نکته هایی از بیانیه که بطور مستقیم با این موضوع مرتبط می باشند، عبارت اند از [18]:

 نکته 2: مجمع، تمامی کتب، دیوان و اشعار ادیبان و هنرمندان و فرهیختگان کرد را که به زبان کردی می باشند به شیوه ای استاندارد و صحیح به چاپ خواهد رساند.

نکته 3: مجمع، یک فرهنگ لغت زبان کردی که شامل همه لهجه های آن باشد را تالیف و چاپ خواهد نمود.

نکته 6: مجمع، یک مجله ضرب المثل کردی منتشر خواهد نمود که ضرب المثل های مربوط به هر کدام از لهجه های زبان کردی در قسمت مخصوص خود چاپ خواهند شد.

نکته 7: مجمع، آگاهی و معلومات مربوط به آداب و رسوم کردها را در تمامی مناطق کردنشین و همچنین قصه، داستان و داستانهای کوتاه و ترانه ها را گردآوری خواهد کرد.

نکته 8: مجمع، پیرامون جغرافیا و تاریخ باستان و معاصر کردها کتاب ها تالیف خواهد نمود.

نکته 9: مجمع، کتاب هایی را که به زبان های شرقی و غربی در رابطه با کردها و کردستان تالیف شده اند ترجمه و منتشر خواهد کرد.

نکته 10: مجمع، زندگینامه و سرگذشت بزرگان تاریخ و معاصر کرد را خواهد نوشت.

نکته 13: مجمع، هیأت هایی جهت تحقیق و پژوهش به مناطقی که کردها زندگی می کنند، خواهد فرستاد.

نکته 19: مجمع نسبت به تاسیس یک موزه اقدام خواهد نمود.

 موزه شامل وسایل شخصی و خانگی که مردان و زنان کرد مورد استفاده قرار می دهند و همچنین ادوات بومی و سنتی خواهد بود.

می بینیم که مجمع فعالیت های فلکلوری را در برنامه خود جای داده و برای آن اهمیت بسیاری قائل بوده است.

پرچمداران و پیشاهنگان:

خلیل خیالی، فواد تمو، پیرمرد، عبدالرحیم رحمی حکاری، عبدالله جودت، کمال فوزی، لاو رشید، اسماعیل حقی بابان زاده، عبدالعزیز بابان، هلمی سویرگی، احمد محسن اردلانی، حاجی قادر کویی.

2-    جایگاه سلیمانیه در ادبیات نوین کردی.

ادبیات نوین کردی (کرمانجی جنوب) در این مرحله آغاز می شود. اما چرا سلیمانیه؟

•        سلیمانیه به دست امیران کرد آباد شده بود و توسط آنان اداره می شد.

•        ادبیات از طرف امیران کرد آغاز می شود.

•        پیشرفت سلیمانیه بدست امیر بابان صورت گرفته بود.

•        تاسیس یک مدرسه نظامی (رشتیه) از طرف دولت عثمانی.

•        وجود شیخ محمود برزنجی.

•        سلیمانیه مدام در دست کردها بود.

•        در سلیمانیه سنت دیرینه ای وجود داشت.

چاپخانه ها:

•        چاپخانه "مطبعه حکومت" که دولت انگلیس تاسیس کرده بود.

 مدتی نیز در اختیار برزنجی بوده.

•        چاپخانه "بانگ حق" در شکفت جسنا که برزنجی آن را تاسیس کرده بود.

 پس از آنکه شهرداری آن را تصاحب می کند به ژیانه­وه تغییر نام می دهد و بعدها پیرمرد نامش را به ژین تغییر می دهد.

•        چاپخانه "مطبعه زنی کرمانجی" که در رواندوز تاسیس یافته بود (30-1926).

•        یک چاپخانه نیز در اربیل تاسیس می شود.

روزنامه و مجلات:

•        پیشرفت

(Pêşkewtin)

 – انگلیس – 22-1920.

•        روز کردستان

(Rojî Kurdistan)

 – سلیمانیه – شیخ محمود برزنجی – 23-1922.

•        بانگ کردستان

(Bangî Kurdistan)

 – سلیمانیه – شیخ محمود برزنجی.

•        بانگ حق

(Bangî Heq)

 – سلیمانیه – شیخ محمود برزنجی – 1923.

•        اميد استقلال

(Umêdî Îstiqlal)

 – سلیمانیه – شیخ محمود برزنجی – 24-1923.

•        حیات

(Jiyanewe)

 – سلیمانیه – شهرداری سلیمانیه – 29-1924.

•        دیار کردستان

 (Diyarî Kurdistan)

 – بغداد – انگلیس – 26-1925.

•        زندگی

(Jiyan)

 – شهرداری سلیمانیه – 38-1926.

•        لهجه کرمانجی

(Zarî Kirmancî)

 – رواندوز – 30-1926.

•        پیژه

(Peyje)

 – بغداد – 1927. این مجله مربوط به مسایل کودکان و زنان است.

•        کرکوک

(Kerkûk)

– کرکوک– 31-1930

•        روشنایی

(Ronahî)

 – اربیل – 36-1935

•        زیبان

 (Zîban)

– 39-1937

•        زندگی

(Jîn)

 – سلیمانیه – 63-1939

•        گلاويژ

(Gelawêj)

 – بغداد – 49-1939

نثر جنوب (کردستان عراق):

نثر پدیده ای جدید است و با شعر برابری می کند.

داستان و رمان بیش از هر چیز دیگری در نثر به چشم می آیند.

چیستان و مقاله و نمایشنامه نیز نثر محسوب می شوند.

داستان فواد تمو، شوژ

 (Şewêj)

 یکی از اولین داستان هاست.

اولین داستان ها در روزنامه "پیشرفت" چاپ می شوند.

جمیل صائب در سال 1925 اولین داستان خود با نام "در خواب من"

 (Le Xewma)

 را در روزنامه "حیات" به چاپ می رساند.

 برخی این داستان را رمان و برخی دیگر آن را داستان بلند به حساب می آورند.

داستان مختار جاف نیز با نام " مسئله وجدان

 " (Meseleyî Wijdan)

 1927، در سال 1950 به چاپ می رسد که دیر چاپ شده و به پایان نرسیده است.

طی سال های 1949-1939 مجله گلاویژ انتشار می یابد که ابراهیم احمد مسئول آن بوده،

علاالدین سجادی نیز تلاش های بسیاری انجام داده است.

 105 شماره از آن چاپ می شود.

 گلاویژ نزد سوران ها دارای همان جایگاهی است که هاوار

(Hawar)

 در میان کرمانج ها دارد.

 سی و دو داستان تالیفی و هشتاد و دو داستان ترجمه شده در آن به چاپ می رسند.

آثاری از تولسوی، پوشکین، ساهلر و گوته ترجمه می شوند.

ابراهیم احمد، علاالدین سجادی، شاکر فتاح نوری، سلام، پیرمرد و فاضل محمد عرفان داستان هایشان را درگلاویژ منتشر می کنند.

همچنین انگلیس نیز مجله "صدای نو جهان

" (Dengî Gîtî Taze)

را منتشر می کند که هدف اصلی نشر آن تبلیغات در راستای منافع انگلیس بوده است.

حسین حسنی مکریانی، دلشان احسان مصطفی، فایق زیور و ملا عبدالله سعید نویسندگان آن بوده اند.

داستان های کردی نیز در آن چاپ می شوند.

ویژگی های شعر جنوب:

در مرحله اول در قالب های کلاسیک محتوای جدیدی به چشم می خورد.

در مرحله دوم، هم قالب شعر و هم محتوای آن دچار دگرگونی می شوند.

ابتدا وزن عروضی نیز مورد استفاده قرار می گیرد.

همصدایی قافیه کنار گذاشته و اشعاری که با قافیه نوشته می شوند با روشی جدید وارد عرصه می شوند.

در آغاز شعر نوی جنوب تحت تاثیر شعر نوی عثمانی قرار می گیرد و شاعران این دوره تاثیر بسزایی از شعر فجری آتی می پذیرند.

 تاثیر افرادی چون توفیق فکرت، عبدالحق حمید طرهان و جلال ساحر نیز قابل توجه است.

در شعر نوی کردی واژه های بیگانه دور انداخته و به جای آنها از واژه های اصیل کردی استفاده و یا واژه های جدید کردی ساخته می شوند.

 زبان کردی ایزوله و پاکسازی می شود و واژه ها و کلمات کردی جایگزین واژه های بیگانه می شوند.

موضوع اشعار آن دوره احساسات ملی گرایانه، سیاست، بیگانه ستیزی، پند و اندرز، غربت و نقدهای اجتماعی و مسائل مختلف زندگانی هستند.

بزرگان مشهور این دوره نوری شیخ صالح، عبدالله گوران، رشید نجیب، پیرمرد، بیکس، دلدار و عبدالواحد نوری می باشند.

به عقیده گوران، رهبر شعر نوی کردی، نوری شیخ صالح است.

شاعران این دوره اشعار خود را در روزنامه و مجلات سلیمانیه و بغداد به چاپ رسانده اند.

در این دوره شاعران به غیر از زبان کردی، بر زبان های دیگری هم تسلط داشته اند.

پرچمداران این دوره:

حاجی قادر کویی (1897-1815) –

 پیرمرد (1950-1867)

 – نوری شیخ صالح (1958-1896)

 – عبدالله گوران (1962-1904) –

ابراهیم احمد (2000-1914) –

 بیکس – دلدار – رشید نجیب – احمد مختار جاف (1935-1898) –

 جمیل صائب.

3-    جایگاه "هاوار" (فریاد، یاری) در ادبیات مدرن کردی:

این مرحله بدلیل ممنوعیت هر گونه فعالیت کردی، در سوریه صورت پذیرفت.

به علت اینکه سوریه تحت قیومیت فرانسه بود، کردها آنجا را برای فعالیت های خود مناسب دیدند.

برای اولین بار در سال 1922 خویبون موضوع کردستان مستقل و مدرن را مطرح می کند.

پس از اینکه سیاست کردی به شکست منجر می گردد هاوار وارد عرصه می شود و جلادت بدرخان مواضع و اندیشه های خود را از این طریق منتشر می کند.

هاوار پیش زمینه تاسیس ادبیات کردی و فریاد و یاری رسان زبان کردی است و مدرنیسم کردها با هاوار آغاز می گردد.

هاوار با یک بیانیه وارد عرصه می شود و در آن از هدف خود می گوید.

هاوار، فریاد دانش است.

دانش خودشناسی است و خودشناسی نیز راه رهایی و خوشبختی را بر ما می گشاید.

هر کس که خودش را می شناسد، می تواند خود را بشناساند.

اولین شرط وجود و بقا، زبان است.

(جلادت علی بدرخان. هاوار، شماره 1، 15/5/1932. شام)

هاوار، خاستگاه مدرنیسم ادبیات کردی و تجدید حیاتی از هر حیث می باشد.

52 شماره از هاوار در دمشق چاپ می شود.

پس از هاوار، مجله "روناهی" (45-1942) منتشر می شود. 28 شماره از روناهی (روشنایی) در دمشق به چاپ می رسد.

جلادت علی بدرخان نویسنده مجلات هاوار و روناهی است.

کامران علی بدرخان نیز در بیروت مجلات "روژا نو" (46-1943)

 و "استر" (45-1943)(ستاره:

 Stêr)

 را به چاپ می رساند. 27 شماره از روژا نو (روز نو

: Roja Nû)

 منتشر می شود.

جلادت بدرخان با زبانشناسی خود زبانزد عام و خاص می شود.

 دستور زبان کردی و نثر و نمایشنامه می نویسد.

 جلادت با نام "هرکول عزیزان" نیز شناخته می شود.

•        تئاتر؛ هوند

(Hevind)

(موضوع آن قیام آرارات می باشد).

•        داستان؛ شکوه های خنجر من، یک مرد و یک زبان.

•        شعر؛ فلوت من (شعری بسیار مدرن می باشد).

کامران بدرخان نیز شعر کودک می نویسد و پیرامون زبان فعالیت می کند.

آداب و رسوم کردها را می نگارد و به تفسیر قرآن می پردازد.

بدون شک هاوار یا به عبارتی سنت جدید، ثمره روشنفکران فداکار، فرهیخته، متفکر، ملی گرا و دلسوز بود و هرگونه اقدام و فعالیت آنها بر اساس متد علمی استوار بود.

اولین اقدام در زمینه مدرنیزه نمودن در زمینه زبان صورت گرفت و الفبای لاتین برای کرمانجی شیرین پذیرفته شد، چرا که از یک طرف خواندن و نوشتن با این الفبا بهتر و آسانتر بود و از طرف دیگر صداها و آواهای آن مطابق با زبان کردی بودند.

 برای الفبای کردی دستورزبان، آداب نگارش و پایه های دستورزبان نوشته شدند.

 هر شماره از هاوار با ظاهر و موضوعاتی متفاوت و متنوع چاپ و به دست خونندگان و دوستداران ادبیات می رسید.

در هاوار با انواع متعدد و مختلفی از ادبیات مواجه می شویم.

همچنین مقاله های بسیاری از فلکلور کردی گرفته تا تاریخ کردها و بهداشت و پزشکی نیز در آن به چشم می خورند.

در تمام شمارگان آن به طور شایسته بر نقش و اهمیت و وظیفه زبان در ساختار جامعه تاکید می شود.

 آثار کلاسیک، مجلات و روزنامه های کردی و ترجمه آثار ملل دیگر نیز در هاوار از جایگاه بسیار والایی برخوردار است.

هاوار نه تنها به کرمانجی شمال، بلکه به کرمانجی جنوب یا به عبارتی دیگر سورانی نیز توجه داشته است.

 در برخی از شماره های آن نمایشنامه نیز به چشم می خورد.

همچنین در تمامی چاپ های آن نامه های خوانندگان و مخاطبان نیز جای گرفته اند.

 به طور کلی هاوار ستون و تکیه گاهی در فرهنگ و فلکلور کردی و ستاره ای درخشان در آسمان شعر کردی می باشد که تاکنون نیز با افتخار و سرافرازی می درخشد و افق و بارگاههای ما را منور می کند.

میر جلادت در شماره بیست هاوار در سرمقاله خود پیرامون مدرنیزه نمودن و ثبت انواع مختلف ادبیات در هاوار چنین می نویسد:

" در بیست شماره مجله که تاکنون به چاپ رسیده، بر آن شدیم که سبک های مختلف را به کار گرفته و در زبان خود استفاده کنیم. سبک های پایه ای نظیر نظم، نثر و اشکال متفاوت نثر کم و بیش در هاوار منتشر شدند.

تنها سبکی که وارد زبان ما نشده بود، سبک نمایشی بود و همانگونه که خوانندگان ما در این شماره خواهند خواند، این سبک را نیز به کار گرفته و وارد زبان خود کردیم".

تمامی و یا به عبارت بهتر اکثر نویسندگان کرد این مرحله، آثار خود را با یک هدف مشخص در هاوار منتشر می کردند.

بزرگان و پرچمداران این مرحله:

جلادت علی بدرخان (1951-1893)،

دکتر احمد نافذ،

دکتر کامران علی بدرخان (1978-1895)،

 حاجو آقا، جگرخون (1978-1903/1900)،

 علی سیدو گوران،

 دکتر نورالدین زازا (1988-1919)،

قدری جان (1972-1911)،

 عثمان صبری (1993-1905).

4-    جایگاه قفقاز در ادبیات نوین کردی (...19-1920).

دوره اول (1937-1920):

ادبیات کردی عمدتا در سایه کردهای یتیم قد علم کرده است.

 در سال 1922 در تفلیس، لازو و احمد مراز مدرسه ای برای کودکان یتیم کرد تاسیس کردند که بسیاری از آنها در آینده پا به عرصه شعر و نویسندگی گذاشتند.

بدین خاطر به ادبیات این دوره "ادبیات یتیمان" گفته می شود.

موضوع غالب آثار ادبی کردها در این دوره بیشتر مسائل سیاسی و بطور کلی در چارچوب مدح سوسیالیسم است.

ادبیات کردی در خدمت سوسیالیسم بود و چنانچه نویسندگان کرد به مدح و تمجید سوسیالیسم نمی پرداختند، دستگیر و تبعید می شدند. نقد سنت ها و عادات گذشته و عقاید مذهبی و طبقه سرمایه دار و بورژوازی و همچنین برابری زن و مرد، موضوعات غالب این دوره هستند.

در این دوره حدود هفتاد کتاب چاپ و انتشار یافت که از این میان حدود بیست جلد، کتب آموزشی و مابقی اکثرا کتب ادبی بودند.

طی سالهای 1928 و 1929 عرب شمو و اسحاق ماراگلف اقدام به پایه گذاری یک الفبای کردی می کنند، "آموزش خود به خود(خودکار) خواندن و نوشتن کردی".

در سال 1930 روزنامه "ریا تَزه" (راه نو:

Rêya Teze)

 منتشر می شود.

هاکب خازاریان (لازو) یک الفبا را بر اساس الفبای ارمنستان پایه گذاری می کند.

نام کتاب لازو "شمس" می باشد که نزد کردهای ایزدی دارای جایگاه والا و مقدسی است.

در سال 1931 اولین نمایشنامه عرب شمو با نام " کوچک (دانای ایزدیان) دروغین " منتشر می شود.

در 1932 بخش انجمن نویسندگان کرد تاسیس می شود.

در 1934 یک کنفرانس کردی در ارمنستان برگزار می شود که طی آن زبان کردهای ارمنستان به عنوان زبان استاندارد برای تمامی کردهای شوروی پیشنهاد می شود.

در 1935 عرب شمو دو اثر خود، "چوپان کرمانج ها" و "کرد الگز" را منتشر می کند.

در 36-34-1932 کلیات حجی جندی در سه جلد منتشر می شوند. کلیات شامل شعر و داستان است.

در 1936 اثری بسیار گرانسنگ در زمینه فلکلور از حجی جندی و امین عودال با نام "فلکلور کرمانج ها" انتشار می یابد.

در 1937 در منطقه الگز، تئاتر کردی از طرف دولت تاسیس می شود و سالن های نمایش ساخته می شوند و اولین نمایش ترجمه می شود. حدود سی نمایش اجرا می شوند که از آن میان چهار مورد نوشته نویسندگان کرد و مابقی آثار ترجمه شده هستند.

پرچمداران این دوره:

عرب شمو، جردوی گنجو، علی عبدالرحمن، حجی جندی، وزیر نادو، قانات کردو، امین عودال، احمد مراز، جاسم جلیل، عطار رشو.

دوره دوم (1955-1937):

این دوره، دوره سکوت است و دلیل آن نیز این است که استالین اکثر نویسندگان کرد را تبعید می کند.

 تمامی فعالیت های کردها متوقف می شوند.

کردهای شوروی اقدام به برقراری ارتباط با دیگر کردها به خصوص کردهای سوریه می کنند که استالین از این ارتباط نگران شده و آنها را به سیبری تبعید می کند.

جلادت نیز روزنامه ریا تزه را مورد تمجید قرار می دهد که این موضوع موجب خشم استالین می شود.

 سوریه تحت قیومیت فرانسه بود و رابطه شوروی با کشورهای اشغالگر وخیم بود.

دلایل ذکر شده موجب تبعید کردها شدند.

مرحله سوم (...-1955):

در سال 1944 جمهوری ارمنستان الفبای جدیدی در چارچوب الفبای کریل توسط حجی جندی پایه گذاری می کند.

تمام کتب در مرحله سوم با این الفبا چاپ و انتشار می یابند.

در سال 1955 رادیوی کردی ایروان راه اندازی می شوند.

در مناطق کردنشین ارمنستان در مدارس از سال دوم تا ششم، در طول هفته به مدت دو ساعت به کودکان کرمانج، زبان کردی تدریس می شود.

در 1959 در آکادمی علمی ارمنستان، بخش کردشناسی تاسیس می شود.

در 1968 نیز در کالج شرق شناسی، زبان و فرهنگ کردی تدریس می شود.

"مجمع شورای دانشجویان کرد" تاسیس می شود.

در این دوره قیام بارزانی بر کردهای شوروی و آثار ادبی آنها تاثیر بسزایی می گذارد و احساسات ملی آنها برانگیخته و قوی تر می شود.

در زمینه ادبیات؛

این دوره بسیار حائز اهمیت است.

شعر؛

•        در این مرحله قاچاق مراد، فریک یوسف و شکوی حسن بر آن می شوند که یک ادبیات مدرن بر اساس ادبیات کلاسیک پایه گذاری کنند.

•        همچنین در این دوره، مکائیل رشید سبک شعر اروپایی را وارد شعر کردی می کند.

•        شریف عشیر نیز کتاب خود با نام "گزگرک" حاوی اشعار ساتریک را منتشر می کند.

رمان؛

واژه رمان از زبان فرانسوی به زبانهای دیگر راه پیدا کرده است. رمان چیست؟

 رمان، نگارش مفصل و مشروح برخی رخدادهای مرتبط با هم در یک برهه زمانی مشخص است که سرانجام رخدادها را به ما عرضه می دارد، بدین خاطر تالیف رمان های ادبی بسیار حائز اهمیت می باشد.

چرا عرب شامیلف موسس و پدر رمان کردی است؟

تا نیمه اول قرن بیستم هیچ رمان ادبی کردی توسط یک نویسنده کرد نوشته نشده بود که این خود خلا بسیار بزرگی در ادبیات کردی به شمار می آمد.

 شامیلف این راه را گشود و به تبعیت از او چندین کس وارد عرصه شدند.

بدین ترتیب نوشتن رمان در ادبیات کردی به یک رسم مبدل گشت.

در زمینه رمان نیز آثار بسیاری منتشر شدند.

•        حجی جندی؛ فریاد (

Hewarî).

•        علی عبدالرحمن، "روستای دلیرمردان

"Gundê Mêrxasan))،

 "جنگ در کوهستان"

Şerê li Çiya) ).

•        سعید ایبو؛ "کرد عابر

" (Kurdê Rêwî).

•        عگید خدو؛ "دو و دمان

" (Dew û Dêmanê)

•        عرب شمو؛ "زندگی خوشبخت

Jiyana Bextewar)"

)، "هوپو"

(Hopo)،

 "دمدم"

 (Dimdim)

، "چوپان (شبان) کرمانج ها

"Şivanê Kurmancan) )

، "بامداد"

Berbang) )

، "کرد الگز"

 (Kurdê Elegezê).

خاطرات؛

برای اولین بار احمد مراز "خاطرات" خود را نوشت.

داستان؛

•        سیما سمند اولین داستان نویس این دوره است.

عمریک سردار،

سعید ایبو،

 وزیر اشو،

احمد هوپو،

 عسکر بویک (غضب خدا)،

 بابای کلش و خلیل مرادف نیز کتابهای داستان خود را به چاپ می رسانند.

•        با راه اندازی رادیوی ایروان، چند داستان کردی پخش می شوند.

•        در این دوره عمریک سردار، وزیر اشو، عگید خدو، فریک یوسف و برخی دیگر، آثار ادبی را به کردی ترجمه می کنند.

•        علی عبدالرحمن – خاته خانم (داستان بلند)، 1959.

نقد؛

•        کمرنگ ترین موضوع، نقد است.

•        عمریک سردار با مقاله های منتقدانه خود شناخته می شود.

•        چرکز رش نیز در زمینه نقد، قلم زده است.

سرانجام مرحله قفقاز؛

پس از سال1991 یعنی پس از فروپاشی شوروی، کردها تنها می مانند و ارمنستان رسما کردی را ممنوع می کند.

 وضع کردها در قزاقستان اکنون نیز مطلوب است، ولی کردهای ترکمنستان و آذربایجان آسمیله می شوند.

ارمنستان در سال 2002 کردها را ایزدی پنداشته و زبان آنها را به عنوان زبان ایزدی معرفی می کند.

علت ممنوعیت کردی در آن کشورها نیز طبق روال گذشته باز ترکیه است!

 می بایست این واقیعت مطرح شود و خوانندگان، دشمن زبان کردی را بشناسند.

دیگر نویسندگان باقی مانده نیز راه اروپا را پیش می گیرند، افرادی مثل تیمور خلیل، کُنِ رش

(Konê Reş) و ... .

پرچمداران این دوره:

قاچاق مراد، سعید ایبو، وزیر اشو، احمد هوپو، عسکر بویک (غضب خدا)، بابای کلش، خلیل مرادف، فریک یوسف، عمریک سردار، چرکز رش، سیما سمند، عگید خدو، شکوی حسن، مکاییل رشید، شرف عشیر، توسن رشید.

5 – جایگاه دیاسپورا (اروپا) در ادبیات نوین کردی:

واژه "دیاسپورا" ابتدا برای یهودیان به کار می رفت، چرا که از سرزمین خود مهاجرت کرده و دور شده بودند.

دیاسپورا بیشتر به اروپا اطلاق می شود، به عبارتی یعنی کسانی که راهی اروپا می شوند.

پس از جنگ جهانی دوم فقر بر مردم سایه افکند و مجبور به مهاجرت به اروپا و به خصوص آلمان شدند.

 هدف آنها از مهاجرت به آلمان، کارگری و اشتغال بود.

 کردها بخشی از این مردم بوده و منظور ما از دیاسپورا همان کردها هستند.

مردم پس از جنگ برای کسب درآمد و اشتغال راهی اروپا می شدند، اما بعد از دهه 1980 دلایل دیگری نیز سبب کوچ کردها به اروپا می شوند.

•        جنگ عراق و ایران در سال 1980.

•        انفال و قتلعام حلبچه در سال 1988.

•        کودتای نظامی در ترکیه در سال 1980.

به دلایل فوق فرهیختگان، روشنفکران و سیاسیون ناراضی کرد راه اروپا را در پیش گرفتند.

روشنفکران بیشتر به سوئد، آلمان، فرانسه، هلند و بلژیک روی آوردند.

ادبیات دیاسپورا بیشتر در سوئد شکوفا شد.

 علت آن نیز امکان تدریس زبان کردی و پیشرفت علم و سواد در آنجا بود.

 این بزرگترین وضعیت بود و ادبیات مدرن نیز با این وضعیت آغاز می شود.

در 1980 مجله تیرژ

(Tîrêj)

 در سوئد منتشر و چهار شماره از آن به چاپ می رسد.

آنموقع مدیر کتابخانه سوئد صدقی هیروری بود.

نویسندگانی چون فرات جوری، محمد اوزون، حلیم یوسف، حسن مته، احمد حسینی و روژن برناس مطرح می شوند که در این میان روژن برناس و احمد حسینی شاعر هستند.

انیستیوی کردی پاریس متشکل از زبانشناسان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و تاکنون فعالیت های ارزنده ای داشته و به استاندارد سازی کردی اقدام می کند.

در بریتانیا و اوپسالا (سوئد) بخش کردی و در سوربن (فرانسه) نیز کردی تدریس می شود.

مجلات:

•        روژا نو، که فرات جوری در سوئد آن را منتشر می کند.

•        بنکه­ی چاپمنی آزاد.

•        انتشارات دنگ.

•        دنگ خومول.

•        انتشارات جلادت علی بدرخان.

•        APEC.

در سده بیستم حدود 736 اثر کردی منتشر شدند که از این تعداد 369 مورد کرمانجی، 367 مورد سورانی و یک رمان از مونزور چم نیز کرمانجکی (زازاکی) بودند.

در این مدت 129 مجله انتشار یافتند که 67 مجله کرمانجی و 62 مجله سورانی بودند.

در میان این آثار، رمان از جایگاه ویژه و پیشرفته ای برخوردار است.

 46 رمان به کرمانجی و 22 رمان نیز به سورانی چاپ شدند.

پرچمداران این دوره:

کسانی که به کرمانجی نوشته اند:

محمد اوزون، فرات جوری، حلیم یوسف، حسن مته، احمد حسینی، روژن برناس، فواز حسین، مدنی فرخو (فرحو)، محمود باکسی، سلیمان دمیر، صدقی هیروری، مظهر بوتان، مصطفی آیدوغان، لقمان پولات، شاکر بکر سارکتی، خورشید مرزیی، ابراهیم سیدو آیدوغان، توری، روهات، زین العابدین زنار، باوی نازی، ژان دوست.

محمد اوزون:

آثار وی بیوگرافیک می باشند و پیرامون فرهنگ و اصالت کردی قلم زده است.

 "چاه سرنوشت"،

 "روشن چون عشق، تاریک چون مرگ"،

 "فریاد دجله"،

 "سایه عشق"

از رمان های مشهور او می باشند.

حسن مته:

از حیث فنی و زبانی توانمند است، رمان و داستان نیز می نویسد.

حلیم یوسف:

داستان هایش ارزنده هستند.

 سه رمان از او به چاپ رسیده اند.

 "سوبارتو"،

"ترس بدون دندان"،

"زمانی که ماهی ها تشنه می شوند".

سوبارتو یک رمان تخیلی است.

 ترس بدون دندان پیرامون کردستان سوریه و کردستان ترکیه و ملی گرایی کردی می باشد.

ژان دوست:

رمان های وی تاریخی هستند.

سطح رمان هایش بالا می باشند.

 تاکنون سه رمان نوشته:

"میرنامه"؛

مدرن و زبان نوشتاری آن ادبی است و از ابتدا تا آخر، سخن از طرف شخص اول رانده می شوند و شخصیت ها با لحن مخصوص خود صحبت می کنند و تکرار نمی شوند.

 "سه قدم و سه چوبه دار"؛

 تحت تاثیر میرنامه قرار گرفته و سوسیالیسم در آن مشهود است.

"مارتین خوشبخت" نیز عنوان رمان دیگر اوست.

محمود باکسی:

با توجه به زمان خود خائز اهمیت است و از سوسیالیسم تاثیر پذیرفته است.

روژن برناس:

شاعری موفق و گرانسنگ است.

مصطفی آیدوغان:

بیشتر در زمینه زبان فعالیت دارد.

توری، زین العادبن زنار، روهات:

این نویسندگان بیشتر در زمینه تحقیق و پژوهش به فعالیت می پردازند.

لقمان پولات:

پیرامون موضوعات مختلفی قلم زده و به اروتیسم جای داده اما نمی بایست تمامی رمان پیرامون اروتیسم باشد.

فواز حسین:

درباره غربت نوشته و "آمید آباد" اثر اوست.

کسانی که به سورانی (کرمانجی جنوب) نوشته اند:

بختیار علی، ابراهیم احمد، عبدالله پیشو، کاروان عبدالله، ربوار رشید، آرام کاکه ای فلاح، محمد مولود، هیوا قادر، مهاباد قره داغی، سلام عبدالله ابراهیم، جزا چنگیانی، سیامند شیخگانی، سعید کاوه، طیفور بتهه ای، علی حسن یاری، فاضل کریم احمد.

بختیار علی:

رمان هایش مدرن و پیشرفته می باشند.

سورئالیسم (فراواقعگرایی) در آثار او مشهود است.

رمان های "غروب پروانه" و "عمویم جمشید خان" از آثار وی هستند.

عبدالله پیشو:

شاعری موفق است.

زبان نوشتاری اش ادبی است.

 در "دیوان برادرکشی"، بارزانی و طالبانی را به خاطر جنگ داخلی به باد انتقاد می گیرد.

خصوصیات دیاسپورا:

•        از موضوعات غالب آثار آن بازگشت به میهن، هویت ملی، احساسات ملی گرایی و میهن دوستی می باشد.

•        در مقابل فشار دولت ها راه اروپا را در پیش گرفته اند، در واقع آوارگان سیاسی هستند.

•        ادبیات آن پیشرفته است.

•        تاثیر سورئالیسم بر شعر و نثر کردی مشهود است.

•        بختیار علی به زندگی فردی و فردگرایی و زندگی کردی اهیمت می دهد.

 پست مدرنیسم (پسانوگرایی) در آثار وی به چشم می خورد. به عقیده او بایستی فرد آزاد باشد.

•        بسیاری به این دوره، دوره رنسانس کردی می گویند.

افرادی که پیرامون این دوره نوشته اند:

نویسندگانی که پیرامون دیاسپورا نوشته اند

: V.Brunes و A.H.Pour

هاشم احمدیزاده، وهلبک آلنیا و خالدی نیز در این زمینه نوشته اند.

منابع:

[1] زناز سلوپی، مسئله کردستان. ص 25

[2] پروفسور طارق ظفر تونایا، احزاب سیاسی ترکیه، ص430، استانبول - 1952

[3] زناز سلوپی، مسئله کردستان. ص 23

[4] ژین، شماره 24، ص 7

[5] زناز سلوپی، مسئله کردستان. ص 28

[6]عین اثر صص 30، 34، 35، 37

[7] ژین، شماره 21، ص 15-12 و شماره 22، ص 13-11

[8] پروفسور طارق ظفر تونایا، احزاب سیاسی ترکیه، ص429

                                                                                                                                                [9] ژین، شماره 7، ص 16

[10] زناز سلوپی، مسئله کردستان. ص 52

[11] دکتر نوری درسیمی، درسیم در تاریخ کردستان، ص120، چاپخانه آنی، حلب-1952

[12] زناز سلوپی، مسئله کردستان. صص 54-52

[13] ژین، شماره 21، ص1516

[14] شوان، متن تکسیر شده پیرامون مسئله کردستان، ص44، کردستان جنوب-1970

[15] ژین، شماره 21، ص2

[16] زناز سلوپی، مسئله کردستان. ص 28

[17] دکتر نوری درسیمی، درسیم در تاریخ کردستان، ص120، چاپخانه آنی، حلب-1952

[18] محمد امین بوزارسلان، ژین،c.l

l ، سوئد، 1985، ص 489